امان به چه قیمتی؟ به قیمت رفتن و ندیدن غارت خیمهها و اسارت اهل حرم؟ به قیمت تنهایی و بی یاری مولا؟ هیهات! غیرت عباس اجازه نمیداد، خیمهها را سوزان و در حال غارت ببیند و در سایه سار نخلهای کوفی آسوده خاطر بنشیند. اصلا بی حسین زندگی چه ارزشی داشت برای عباس؟ وقتی صدای العطش از حرم حسین برخواسته بود، وعده تعلیق تحریم آب آن هم بصورت مشروط به چه کار عباس میآمد؟ وقتی در آن تحریم ظالمانه، گلها یک به یک در حال پژمردن در خیمهها بودند، وعده آسایش باغها و کاخهای کوفی التیامبخش کدامین غم دل عباس میشد؟
بیا چون علیاکبران حسینی، روشن باشیم تا یک به یک آتش فتنههای دشمن را خاموش کنیم! باید روشن باشیم تا دشمن از میدانداریمان عصبانی شود. باید همچو مصطفی - که مقتدایش علیاکبر بود - روشن باشیم تا دشمن برای از میان برداشتنمان ساعتها و روزها وقت خود را صرف کند تا برایمان نقشهها بکشد. بیا آنقدر روشن باشیم که فوت بیهوده دشمن برای خاموش کردن ما، سوسوی هزاران مشعل را شعلهور کند! همچون اکبر حسین، باید برای ولی، علی باشیم!
یادت که نرفته؟ قرار بود اگر دشمن فشار بیاورد حادثه عاشورا را تکرار کنیم، کجا بودیم و چه کردیم در این فاصله که نرمش قهرمانانه تکرار شد؟ براستی کجا رفتند فهمیده ها؟ کجا هستند قاسم های زمانه؟ اگر امروز وقت صلح حسنی ست، فردا نوبت عاشوراست. دوباره هنگامه نبرد است یاران. وقتش رسیده جام زهر را به جام عسل بدل کنیم! بیایید به قاسم بن حسن اقتدا کنیم، تا علی دوباره فریاد نزند، أین عمار...؟
اگر مبنای فکر و عملمان را عاشورایی کنیم، دیگر منتظر دستور و خواهش و دعوت نخواهیم نشست. بر ما روا مباد که در این امنیت در آسودگی بسر ببریم تا ناگاه، صدای غریبانه ولی ما را متوجه خود کند. بیایید قدری تأمل کنیم و ببینیم امروز حضور جهادی ما در کدام عرصه ضروری است و انتظار ولی از ما چیست.
اگر قرار باشد در یک مهمانی شرکت کنیم، طبیعتاً شب زودتر به خانه می رویم، دوش می گیریم، لباس مناسب می پوشیم، خود را خوشبو می کنیم و... هر چقدر مهمانی مهم تر و میزبان مهم تر و عزیزتر باشد، آمادگی ما بیشتر و حساسیت ما نیز بیشتر خواهد بود.
پنجشنبه ها حوالی غروب گذرت اگر به گلزار شهدای شهر بیفتد، چشم آدمی به قامت های خمی می افتد که حاضر شده بودند از این هجر عزیزان، در عین بی کسی، الف قامتشان دال شود، اما شاهد تنهایی و محاصره ولی خود در میانه گودال نبرد با دشمن نباشند.
میدانی؟ کار که از کار بگذرد، داغ آن اسارت تا قیامت در دل و رد این جسارت الی الابد بر پیشانی ما نقش خواهد بست. نگذاریم دوباره سرنوشت حریم پردهنشینان به دست پلید اسارت سپرده شود. آنوقت - تو خود واقفی که - حتی ضجهها و اشکهای کودکان و زنان بی پناه هم ضربات شلاق یزیدیان را قطع نخواهد کرد.
اتمام حجت های چندباره حسین در روز عاشورا و در عرصه میدان کربلا ثابت کرد گفتگو با مستکبرین بی فایده است و کاری جز وقت تلف کردن نیست. تا یزیدیان کدخدا هستند، داستان محاصره و تحریم ادامه دارد، حسینیان اما تا جان در بدن دارند تا آخرین قطره خون، دست از مبارزه برنخواهند داشت.
اگر درد غروب جمعه ما بخاطر مشکل مالی و کاری و معیشتی است، بیا تا همین حالا حساب کنیم قیمت خود را. چقدر پول اگر بپردازند به ما، دور ولی امر خود را خط میکشیم؟ بیا یک خبر از نرخ سکه بگیریم. ببینیم حدودا با وعده چند سکه بهار آزادی، اسیر دنیا میشویم؟
امام نهم شیعیان حضرت جواد(ع) در سال ۱۹۵ هجری در مدینه ولادت یافت. نام نامیاش محمد معروف به جواد و تقی است. امام محمد تقی(ع) هنگام وفات پدر ۸ ساله بود. پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیهالسلام در اواخر ماه صفر سال ۲۰۳ ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه(ع) انتقال یافت.
به کبوتران حرم غبطه میخورم که شب و روز، مهمان تو هستند و اجازه دارند بر شاخه انگشتهایت بنشینند و زمزمه نام تو، غذای هر صبح و شامشان است...
امام صادق فرمودهاند: برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خداصلیالله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است و برای امیرمؤمنان علیهالسلام حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن قم است و به زودی زنی از فرزندان من در آنجا دفن میشود که نامش فاطمه است؛ هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب خواهد شد.
خلفای عباسی آزار و اذیت بسیاری را در سالهای آخر عمر بر امام صادق(ع) وارد کردند و حتی حاکم مدینه خانه ایشان را به آتش کشید که البته امام معصوم(ع) از این توطئه جان سالم به در برد. اما ترس و کینه عباسیان از محبوبیت امام صادق(ع) میان مردم روز به روز بیشتر می شد تا اینکه سرانجام منصور دوانیقی خلیفه بغداد در 25 شوال سال 148 هجری قمری با انگور زهرآلود ایشان را به شهادت رساند.
بارخدایا! در روز فطر که آن را برای مؤمنان، عید و شادی و برای اهل دین خویش، محل تجمع و همایش قرار دادهای، ما را به سوی خود بازگردان و از هر گناهی که مرتکب شدهایم و هر بدی که بر جای نهادهایم یا اندیشه ناپسندی که پنهان داشتهایم، ما را توبه ده.
در سال سوم هجرت و در شب نیمه ماه رمضان ـ که بهترین ماههای خداست ـ خانه امیرالمؤمنین و فاطمه علیهماالسلام میزبان قدوم مولود مبارکی شد که شادی را با خود به خانه وحی آورد. در این شب فرخنده، سبط اکبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم، حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام چشم به جهان گشود و شهر مدینه را غرق نور کرد.
حضرت امام رضا علیهالسلام در توصیف ویژگیهای چهره و سجایای اخلاقی و ویژگیهای برجسته آن حضرت میفرمایند: «قائم آل محمد(عج) هالههایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگیهای جسمی شبیهترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آنجا که هر بینندهای او را چهل ساله یا کمتر تصور میکند.
حضرت علیاكبر(ع) جوانی خوشچهره، زیبا، خوشزبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیهترین مردم به پیامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب(ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود.
مبارک باشد بر تو ای بهترین خلق انتخابت به عنوان پیامبر خدا، تو که مصطفایی و دلیل خلقت، تو که اول المسلمینی و خاتم المرسلین، تو که شاهدی و بشارتگر، هشدار دهندهای و دعوتکننده...
به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت مظلومانه ام ابیها، پاره تن پیغمبر، حضرت زهرا سلامالله علیها بسته ادبی تقدیم محبان و عزاداران عزیز میشود که در ادامه ملاحظه خواهید کرد.
در شبی فراموشنشدنی، باران رحمت الهی شروع به باریدن کرد و زمین تشنه را سیراب ساخت و گُلی زیبا، بنام محمد مصطفی(ص) در کویر حجاز، شکوفا شد. تولد او، عطر دلانگیز ایمان را به مشام مشتاقان رساند و چشمههای جوشان معرفت را در سینهها، جاری ساخت.