سخنگوی سپاه کربلای استان مازندران برنامههای استقبال، وداع، تشییع و تدفین شهدای مدافع حرم در استان مازندران را اعلام کرد.
شکی نداشته باشید از شهدا هرچه بخواهید سریع جوابتان را میدهند؛ خیلی سریع. فقط باید قلبا و روحا و وجوداً بهشان وصل شوید. سر مزار حسن که میآیند، میگویند: حاج خانم! من این را خواستم و پسرتان جواب داده.
یک لحظه خم شد و بند پوتینش را سفت کرد. آمد بالا و ترکش بزرگ کاتیوشا خورد به دیوار، به فاصله کمی از صورتش؛ بعد ترکش را خود آقا مصطفی نگه داشته بود و میگفت این برای من خیلی خاطرهانگیز است.
حسن عاشق شیرینی بود، جعبه جعبه در خانه ما شیرینیهای خامهای و شیرینی نان خامهای (به قول ما مشهدیها نارنجک) میآورد. محرم که شروع میشد مطلقا، ابدا، دیگر شیرینی در خانه قطع میشد.
همسرم نانوایی دارند و نانوا هستند. حسن هم به پدرش کمک میکرد. آمد خانه گفت مامان فردا ولادت امام رضا علیه السلام است؛ من در مسجد و پایگاه بسیج که بودم به دوستانم گفتهام فردا مجلس، خانه ما باشد.
چندین بار هم گفتم بین این همه عکسهای شهدا که در بنر میزنید یک دانه عکس شهدای مدافع حرم فاطمیون هم بزنید؛ فقط به خاطر دل یک خواهرش، مادرش، وقتی ببینند خوشحال میشوند.
همین قسمتش را که دیدیم سرش را بسته بودند و پانسمان داشت. سر دلش هم پانسمان داشت و دیگر جاییش را ندیدم، پایش را هم ندیدیم. خواهرم هم دست کرد تا پایش را ببیند. یک پرستار آنجا بود گفت خیلی نزدیک نشو.
وقتی یک سرپناه داری، دیگر در فکر این نیست که جابجا بشویم. من الان عذاب گرفته ام که چطور کارتن ها را بلند کنم و چگونه اسبابکشی کنم؟... تا ببینیم خدا چه می خواهد.
وقتی زنده بود، بطور شفاهی هم جای خودش را مشخص کرده بود. به ما گفتند که پسر شما هنوز زنده بود و با این آقا که دوست آقاهادی است به وادی السلام، نزدیک حرم امیرالمؤمنین می رفت که ماجرایی پیش آمد...
مراسم بزرگداشت شهدای مدافع حرم و امنیت شیراز همراه با هشتمین سالگرد شهادت سردار مدافع حرم شهید دادالله شیبانی فردا دوم تیرماه در شیراز برگزار می شود.
از کربلا که آمد به ایران، گفت که من می خواهم بروم نجف و درس طلبگی بخوانم. اینجا هم درس طلبگی میخواند اما تصمیم گرفته بود برای ادامه اش برود به نجف. گفتیم چرا نجف؟ برو قم. همه آیات عظام، قم هستند.
در دومین روز از کنگره ملی بزرگداشت 11 هزار شهید جامعه عشایری، آیین تجلیل از 75 شهید مدافع حرم با حضور خانواده شهدا در فرهنگسرای شهرکرد برگزار شد.
خرجی خانهمان را هم به سختی درمیآوردیم. من در همان دستکشبافی کار می کردم و یک صاحبکار دیگر هم داشتم به نام آقاسید یحیی علوی رضوی از نوه نتیجههای امام رضا (ع). من خیلی دوستش داشتم. روحش شاد...
شمارهی سیصد و چهل و پنجم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «در کنار آزادگان جهان» منتشر شد.
کتاب «چخ چخیها»؛ نگاهی به نشاط و شوخ طبعی در زندگی و جهاد شهدای مدافع حرم، با حضور خانواده شهدای مدافع حرم و ناصر جوادی، نویسنده کتاب در مشهد مقدس رونمایی شد.
محفل طنز «سمزقند» به مناسبت میلاد امام رئوف حضرت ثامن الائمه(ع) همراه با رونمایی از نخستین کتاب طنز شهدای مدافع حرم امروز 21 خردادماه برگزار می شود.
دیدم فامیل های شوهرم که نزدیکتر بودند، هی دارند می آیند؛ خانوادگی همه شان به خانه ما آمدند. گفتم چرا اینها همه شان دریک شب، نه دعوتی نه چیزی به خانه ما آمدهاند؟!
الان روی کارت های شناساییمان تاریخ تولدمان را ۱/۱ زدهاند ولی خب همچین تاریخی درست نیست؛ چون افغانستان تاریخ تولد را یادداشت نمی کردند و کارت واکسن و اینها نداشتند.
شب جنازه ها روی کوه مانده بود. ما فردا صبحش رسیدیم آنجا؛ اینها دوازده تا ۲ ظهر شهید شده بودند؛ گروه دموکرات تا ۵، ۶ عصر روی سر جنازهها نشسته بودند و ناهار خورده بودند و استراحت کرده بودند که...