سرویس پرونده: انقلاب به ملتهبترین ساعات خود نزدیک میشود. خبر درگیری شب گذشته(۲۰ بهمن) گارد شاهنشاهی با نیروی هوایی ارتش وقتی اولین آمبولانس از مرکز آموزشی دوشان تپه خارج میگردد، در سطح شهر پخش میشود. چند سربازی که در آن آمبولانس بودند توانستند تعدادی اسلحه نیز با خود از آنجا بیرون آورند و تا اولین سلاحها در اختیار مردم قرار بگیرد. همچنین با گذشت ساعتی از درگیری، پرنسل انقلابی نیروی هوایی ارتش نیز در ازای کارت پایان خدمت سربازی، یک قبضه سلاح و هفت فشنگ در اختیار مردم برای مسلح کردن آنها قرار میدهند. در همین حال مردم هم برای حمایت از نیرو هوایی در مقابله با گارد شاهنشاهی دست به کار میشوند. بخشی از مردم تهران چند تانک و زرهپوش که عازم فرحآباد برای جنگ با نیروی هوایی بودند را از کار میاندازند. صدها اتومبیل شخصی، در حالی که تمام صندلیهای جلو و عقب خود را پر از ملافه های سفید، دارو و غذا کرده اند، به طرف نیروی هوایی حرکت می کنند. جنگ خیابانی در تهران به اوج خود رسیده و دهها هزار تن از مردم در خیابان فرحآباد، پشت کیسههای شن و خاک سنگر گرفتهاند. تیپ زرهی قزوین که برای تقویت نیروی دفاعی حکومت نظامی و برای مقابله با نیروی هوایی وارد تهران شده، در خیابان سپه با مقاومت سخت مردم مواجه میشود.
با اوجگیری جنگهای خیابانی و فروریختن یک به یک پایههای نظام سلطنتی، آخرین طرح جریان وابسته به حکومت پهلوی برای حفظ و بقای خود، یعنی کودتا به جریان میافتد. نقشهای که چند روز قبل در پادگان لویزان طرحریزی شده بود. صادق طباطبایی، از همراهان امام خمینی در پرواز پاریس_تهران و از اعضای دولت موقت در خاطرات خود در این باره میگوید: «ظاهراً به شورای انقلاب، تصمیم ژنرالهای ارتش برای اجرای کودتای موسوم به عملیات کورتاژ یا به روایتی دیگر عملیات نجات که توسط ژنرال هایزر [در امریکا] و فرماندهان نیروهای هوایی و زمینی ارتش تنظیم و تهیه گردیده بود، ابلاغ شده بود. گرچه اجرای این طرح، غیرعقلانی و غیرمحتمل و ناموفق به نظر میرسید ولی شرط عقل، اتخاذ تدابیر لازم را ضروری میساخت... بعداً مشخص شد که در آن روز طرح کودتا علیه انقلاب سازماندهی شده بود. این که اطلاعاتی از چگونگی این طرح به امام رسیده بود یا نه، من تردید دارم، زیرا این طرح فوقالعاده سری بود. گرچه احتمال آن داده میشد و امام با درایت و بینش صحیح خود این طرح را ناکام گذاشتند.»
در همین راستا سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران و حومه، طی دستورالعملی به یگانهای تابعه خود، از آنها میخواهد تا بیدرنگ کلیه رهبران نهضت را دستگیر و با هواپیما به یکی از جزایر منتقل نمایند. همراه این دستورالعمل، لیستی از اسامی صدها نفر که باید بازداشت شوند، الصاق شده است که در رأس آنها نام حضرت امام(ره)، آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و ... به چشم میخورد. در این دستورالعمل، پیشبینی شده است که کلیه رهبران درجه دوم که اقدام به تحریک در مقابل این دستگیریها بکنند، بازداشت شوند. همچنین او در اعلامیه شماره چهل خود، ساعات حکومت نظامی را از ساعت چهار و نیم بعدازظهر تا ساعت پنج صبح افزایش میدهد. پس از شدت گرفتن حملات مردم به کلانتریها و پادگانها، فرماندار نظامی تهران در همین روز ساعت منع عبور و مرور را تا ساعت دوازده ظهر نیز افزایش میدهد. یعنی مردم تنها از ساعت دوازده ظهر تا چهار و نیم بعدازظهر اجازه خروج از منازل خود را دارند. رحیمی بعد از انقلاب درباره این تصمیم اعتراف میکند که حکومت تصمیم داشت که با افزایش ساعات حکومت نظامی، به انجام کودتا و سرکوب مردم و خصوصا ترور و دستگیری رهبران نهضت، بپردازد.
اما رهبر انقلاب با بصیرت خود متوجه فریب حکومت نظامی برای قلع و قمع انقلاب میشود و در پیامی خطاب به مردم انقلابی، حکومت نظامی را ملغی اعلام میکند و از مردم میخواهد که در صحنه حاضر باشند. ایشان در این پیام مینویسند: «من از مردم شجاع تهران مىخواهم در صورتى که قواى متجاوز عقبنشینى کردند، با حفظ آمادگى و هوشیارى از خدعه دشمن، آرامش و نظم را حفظ کنند ولى مجهز و مهیا براى دفاع از اسلام و نوامیس مسلمین باشند. اعلامیه امروز حکومت نظامى، خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند. برادران و خواهران عزیزم! هراسى به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالى حق پیروز است.»
همچنین دولت موقت هم با صدور بیانیهای، اعلامیه حکومت نظامی را یک توطئه توصیف میکند. پس از این صدور پیام حضرت امام (ره)، مینیبوسها و ماشینهای وابسته به ستاد کمیته امام خمینی با بلندگو، لغو اعلامیه فرماندار نظامی پایتخت را در سطح تهران به اطلاع عموم مردم میرسانند. در واقع بنیانگذار انقلاب، با این تصمیم خود توطئه بزرگی را در آستانه پیروزی نهضت در نطفه خفه کرد.
مردم با شنیدن خبر پیام رهبر انقلاب، به حضورشان در خیابانها ادامه میدهند و سعی دارند با حمله به نقاط تاثیرگذار و حساس، آخرین سنگرهای رژیم را ساقط کنند. حوالی ساعت ۱۶.۳۰ دقیقه و پس از ۵ ساعت زد و خورد شدید بین گارد شاهنشاهی و مردم، بالاخره کلانتریهای شماره ۹، ۱۴، ۱۶، ۲۱ و ۲۶ تهراننو به دست انقلابیون میافتد و بعد از نیز کلانتریهای نارمک، شهرری و ... نیز سقوط میکنند.
هر چند ۲۱ بهمن ماه، بختیار در جلسه سنا عقبنشینی کرده و پیشنهاد مذاکره را میدهد اما نه امام خمینی(ره)، نه دولت موقت و نه هیچ یک از اعضای سرشناس نهضت این پیشنهاد را قبول نمیکند. تنها تا پیروزی کامل و سراسری، فتح چند نهاد و ارگان نظامی و غیرنظامی بیشتر باقی نمانده و ایران در حال وارد شدن به یک فضای جدید پس از ۲۵۰۰ سال سلطنت و حکومت پادشاهی است.
* مطالب مرتبط:
- ۱۲ بهمن؛ آغاز شمارش معکوس پایان حکومت پهلوی
- ۱۳ بهمن؛ استقلال، خواسته بزرگ ملت
- ۱۴ بهمن؛ فرار، تنها راه در مقابل سیل مردمی انقلاب
- ۱۵ بهمن؛ اعتبار دولت موقت با حکم امام(ره)
- ۱۷ بهمن؛ سیل خروشان ملت دست دژخیم را کوتاه میکند
- ۱۸ بهمن؛ تحقق معنای وحدت ملت