سرویس دریچه: چند روزی است که ماجرای ازدواج پسر سفیر دانمارک با یکی از اینفلوئنسرهای اینستاگرام به موضوعی داغ در فضای مجازی تبدیل شده است. ماجرا از آنجایی آغاز شده که این عروس و داماد خرید ها، تالار عروسی مجلل، و انواع و اقسام لباس های گرانقیمت خود را در فضای مجازی منتشر کردند که باعث واکنش های زیادی شد. خانمی که همسر پسر سفیر ایران در دانمارک شده مدت هاست در فضای اینستاگرام به تفاخر و تبرج مشهور بوده و حالا موضوع ازدواج آنچنانی شان نیز سر و صدای زیادی بر پا کرده است. به همین بهانه گفتگویی داشته ایم با میکائیل دیانی از فعالان رسانه ای که در این مورد نیز مواضع روشنی را در فضای مجازی داشته است.
جناب دیانی اخیرا در اینستاگرام ماجرای پر سروصدایی بوجود آمده پیرامون پسر یکی از سفیران کشور و مراسم مجلل ازدواجش، شما هم در پیج شخصیتان مواضعی نسبت به این موضوع داشتید. در ابتدا میخواستیم بفرمایید ماجرا از کجا شروع شده؟
ابتدا باید بگویم که پست من ناظر به شخص خاصی نبوده، درباره بحث حجاب استایل که الان چند سالی است پررنگ شده و امسال پررنگتر از قبل شده است. در یکی از معروفترین اینفلوئنسرها، که حالا به واسطه اینکه اخیرا ازدواجش با یکی از بچههای سفرا بود. نمیدانم آن طوری که آقای صدرالساداتی(از روحانیون فعال در اینستاگرام) میگفتند عروسی لاکچری بود، مورد بحث قرار گرفت و فضای مجازی را تحتالشعاع خودش قرار داده بود.
اما نکتهای من مد نظر داشتم و در آن یادداشت آورده بودم، اصل بحث این بود که در خورده فرهنگهای داخلی کشور یک خورده فرهنگ جدیدی دارد به وجود میآید که برخی افراد هم دوست دارند خودشان را مذهبی نشان دهند و مناسک مذهبی و غیره را به جا بیاورند هم رفتارهایی را انجام دهند که از نگاه مذهب مردود است و این جریان اتفاقا میخواهد خودش را الگو کند.
ببینید ما در این بحث دو تا موضوع را داریم، یکی بحث اینفالوئنسر، اینفلوئنسر به کسانی میگویند که در فضای مجازی دنبال کننده زیادی دارند و تلاش میکنند که جامعه را تحت تاثیر خودشان قرار دهند یا تاثیرگذار و موثر در مخاطبانشان باشند. یک بحث حجاب استایل داریم. الان گروهی از اینفلوئنسرها هستند که میگویند ما بدنه مذهبی هستیم ولی لزوما حجاب چادر را نمیپذیریم یا حتی مثلا حجاب چادر میگذاریم اما نمیخواهیم مثل باقی محجبههای جامعه باشیم. ضمن اینکه حجاب داریم، حالا چه چادر، چه مانتو و روسری، آرایش هم می کنیم و لباس هایمان را هم سِت می کنیم. یعنی ضمن اینکه محجبه هستیم، تبرج هم انجام میدهیم. و سعی می کنند این را به عنوان فرهنگ جدید، به عنوان حجاب استایل، به عنوان استایل حجاب، به عنوان یک الگوی حجاب در جامعه معرفی کنند.
نقدی که من داشتم این بود که ما یک خورده فرهنگهایی داریم که اینها میخواهند تفسیر خاص خودشان را از فرهنگ دینی ارائه کنند که آن تفسیر هم تفسیر درستی نیست، با نص صریح قرآن و غیره مغایرت دارد، اما به واسطه اینکه اینها طبقه خاص رفاهی را دارند، به واسطه اینکه قدرت رسانهای را دارند، به واسطه اینکه همین تبرج و خودنمایی باعث جلب توجه میشود و نگاهها به سمتشان برمیگرد، دارند تلاش میکنند که این فرهنگ جدید را جابیندازند. در صورتی که این فرهنگ با فرهنگی دینی سازگار نیست.
درمطلب شما اینطور به نظر می رسید که ثروت داشتند و اینکه کسی از خانواده ای متمول باشد را مذمت کرده اید. آیا اینکه کسی ثروتمند باشد و مذهبی هم باشد اشکالی دارد؟
نکتهای که دارد اساسا دین اسلام تنها دینی است که با پولدار بودن مشکلی ندارد، با تولید ثروت و افزایش ثروت، با سرمایهداری شدن آدمها که مشکلی ندارد.
ما مشکل نداریم. آن چیزی که ما مشکل داریم با تفاخر، تکاثر و تبرج است. ببینید ما در دین اسلام داریم هر کسی که سرمایهدار هم باشد، یعنی به لحاظ مالی جزو طبقه متمول باشد، حق ایجاد تفاخر و تکاثر را در جامعه ندارد. حق بروز اجتماعی که منجر به شکاف طبقاتی شود را ندارد. با وجود اینکه سرمایهدار هم باشد، لزوما به این معنا نیست که با آن سرمایهاش خودنمایی در جامعه بکند. آن چیزی که محل اشکال است این است اگر نه ما حتی در ائمهمان هم داریم، ائمهای که به لحاظ سطح مالی، وضع مالی بالایی داشتند اما لزوما در جامعه فخرفروشی نمیکردند.
نکته دوم هم تبرج است. ما سازوکارهای دینی جامعه را جوری طراحی میکنیم که همه نیازهای فردی افراد، جنسی و عاطفی و روحی روانی در داخل چهارچوب خانواده تامین شود. وقتی ما این را به شکل تبرج و به شکل خودآرایی و به شکل خودنمایی در جامعه ایجاد میکنیم، یعنی داریم چهارچوب منظم خانواده را در جامعه تحتالشعاع قرار میدهیم و این محل اشکال است.
خب ببینید جناب دیانی الان وضعیت جامعه ما جوری شده که این چیزها نماد تمدن و فرهنگ داشتن است. اگر کسی اینگونه نباشد در جامعه به عنوان فردی از لحاظ اجتماعی و فرهنگی عقب مانده تلقی می شود. این مسئله شاید برای من و شمای نوعی اهمیت نداشته باشد اما برای بسیاری دیگر ممکن بسیار مهم باشد. با این مسئله چگونه باید برخورد کرد؟
آن چیزی که شما میگویید خطای دستگاه فرهنگی جامعه است. یعنی دستگاه فرهنگی جامعه ما، به عنوان مثال عرض میکنم. شما یک چیزی به اسم صداوسیما دارید، به عنوان دانشگاه عمومی جامعه، که سیستم فرهنگساز جامعه است. شما در این صداوسیما چه استایلی به عنوان الگو دارید معرفی میکنید؟ تبلیغات تلویزیون را نگاه کنید، یک خانمی که مانکن است، روسری دارد، حجاب به معنای پوششی دارد اما تبرج هم میکند. این خانم در آشپزخانهای دارد کار میکند که عموما اندازه تمام خانههای مرسوم ایرانی است. یعنی خانههای مرسوم ایرانی بین پنجاه تا شصت متر است این خانم در آشپزخانه پنجاه شصت متری با بهترین امکانات و بهترین لوازمها و همه مارک دارد کار میکند. سریال هم که میسازیم باز همین مدل است. همه آن چیزی که به عنوان الگو دارد معرفی میشود، خودش نمایانگر این است که من میخواهم این سبک در جامعه ترویج پیدا کند.
من هم همین را میگویم. میگویم ما نباید بیاییم بگوییم که چرا فلان دختر این کار را کرده است. چون تمام رسانههای ما از زمان تولد تا به الان دارند این را تبلیغ میکنند و میگویند که این اصل است. پس به آن یک موردی که وجود دارد و به موارد دیگری که از این دست پیش میآید به اینها نباید خرده بگیریم و حالا عکسشان را بگذاریم و بگوییم که آقا چرا این این کار را کرده است. برویم یقیه یک نفر دیگر را بگیریم.
این دیگر لایه دوم و بزرگتر است. این به معنای این نیست که آقا امر به معروف و نهی از منکر نکنیم یااگر روشنگری نکنیم. این فرهنگ، فرهنگ درستی هست یا نیست؟ این به معنای این است که علاوه بر اینکه در سطح خردش ما با اینفلوئنسرها، با این شخصیتهایی که خودنمایی میکنند، با غیره و غیره مواجه هستیم که اینها محدود به فضای فرهنگی جامعه است، ما علاوه بر این باید با دستگاه فرهنگساز جامعه هم منتقدانه برخورد کنیم و بگوییم که این نتیجه و معلول علتی است که آن علت شما هستید.
یعنی ما الان میتوانیم این طور بگوییم که این تبرج و فرهنگ های غلط نتیجه الگوسازی صداوسیما است؟
نتیجه الگوسازی فرهنگی صداوسیما و دستگاه های فرهنگ ساز ما است.
بعضی خانواده ها ممکن است متمول باشند و دوست دارند جشن بزرگی برای ازدواج بگیرند. آیا این موضوع از نظر شما اشکالی دارد؟
به نظرم اساسا این مسئله دیگر برمیگردد به طبقه اجتماعی خانوادهها و طبقه فرهنگیشان. به عنوان مثال یک خانوادهای که همان طور که شما گفتید وضع مالیشان خوب است، اطرافیانشان وضع مالیشان خوب است، طبیعتا بخواهد عروسی بگیرد، در شان و طبقه خانوادگی خودشان این عروسی را برگزار میکند اما آن قناعت و فرهنگ سادهزیستی و اینکه در آن مصرفگرایی نشود، اینکه در آن خودنمایی و تفاخر و تکاثر و اینها نباشد باید لحاظ شود ولی این به معنای این نیست که بگوییم تمام کسانی که میخواهند عروسی بگیرند باید بروند در مسجد عروسی بگیرند. همه باید روی زمین بشینند و سفره پهن کنند وغذا بخورند. این به این معنا نیست، این نگاه هم نگاه درستی نیست.
اما باز شرطهای دیگر در جامعه وجود دارد، مثلا اینکه از ائمه اطهار و حتی حضرت امام هم سخنانی داریم با این موضوع که اگر در مقام مسئولیت قرار گرفتید دیگر با فرد عامی جامعه تفاوت دارید. در مقام مسئولیت شما باید با کمسطحترین و کم درآمدترین اقشار جامعه خودتان را هماهنگ کنید. اما این دیگر یک فرهنگ عمومی نیست که همه بیایند خودشان را با کم سطحترین و کم درآمدترین سطح جامعه هماهنگ کنند و مسئولین کشور باید این موضوعات رار رعایت کنند.
خب بازگردیم به موضوع صدا و سیما و دستگاه های فرهنگی، الان همانطور که می بینیم نه صدا وسیما، نه سینما، نه وزارت فرهنگ و نه هیچ یک از دستگاه های فرهنگی قصد تغییر رویه ندارند و همان رویه غلط خود را در این موضوعات پی میگیرند. چه چیزی باید جلوی این رویه را بگیرد و جامعه را نجات دهد؟
نتیجه این، این میشود که وضع خرابتر میشود. این همه دستگاه نظارتی وجود دارد، شورای ناظر وجود دارد چه قدر به این مسئله توجه میکند، چه قدر نظر میگیرد. نه فقط این، ما مثلا در حوزه تبلیغات تلوزیونی فکر کنم نود و چند تا قانون داریم. یعنی یک قانون تبلیغات تلوزیونی هستند که نود و چند تا ماده دارد. یک تبلیغ تلوزیونی که وارد صداوسیما میشود، نظارت صداوسیما باید که مبتنی بر آن نود و خوردهای قانون این را بسنجد که آیا این درست است یا درست نیست. من فکر نمیکنم یک یا دو تبلیغ تلوزیونی داریم که با قانون منطبق باشد. باز به عنوان مثال عرض میکنم در تبلیغات پوشاک بچه در آن قانون نوشته شده است که اندام آدمها نباید پیدا باشد، حتی درمورد کودکان. خب ما در چند تا تبلیغ پوشاک میبینیم این پوشیده باشد.