سرویس حاشیه نگاری: اگر اهل فضاي سينما و رسانه هستيد حتماً نام انيميشن «شاهزاده روم» را شنيدهايد. شاهزاده روم يک انيميشن زيبا و جذاب و شاد درباره مادر بزرگوار امام زمان(ع) است. کارگرداني اين کار را هادي محمديان فارغالتحصيل رشته گرافيک بر عهده داشت که تا کنون در موسسه هنر پويا چيزي قريب به 1000 دقيقه کار سينمايي در حوزه کودک توليد و ساخته است. محمدیان درباره ايده و خلاقيت مطالبی دارد که خواندنی و جذاب است.
سفارش ايده ندهيم
بايد به اين پرداخت که ايده را از چه کساني بايد بدست بياوريم. بنده خودم به شخصه خيلي به کار سفارشي اعتقاد ندارم. البته نه به اين معنا که از طرف يک نهاد يا مرکز يا شخص سرمايهداري سفارش کار نگيريم بلکه به اين معنا که خودمان کار مدنظرمان را به ديگران نسپاريم. آن کساني که در کنار هم جمع شدهاند و يک موسسه يا تشکل يا هر مجموعه ديگر را با يکسري دغدغهها شکل دادهاند بهتر از هر کسي ميتوانند کار را دست بگيرند و درباره آن ايده بدهند. بايد در ضمير ناخودآگاهشان اينقدر روي کار مدنظر تمرکز کرده باشند که خودشان بهترين ايدهها را داشته باشند نه اينکه اگر کار را به ديگران سپردند نتيجه بهتري بدست بياورند.
اگر مثل ما سر و کارشان با تمهاي هنري است بايد خودشان بيشترين جزئينگري را داشته باشند. اين اتفاق بايد درون آدمها رخ دهد. ايدهپردازي خيلي کوششي يا اکتسابي نيست. نه اينکه امکانش نيست، شايد خيلي وقتها که ما با بچهها دور هم جمع ميشويم و راجع به يک موضوع ميخواهيم کار کنيم ميگوييم ايدهپردازي کنيد! خب اين هم يک جور سفارشي کار کردن است.
در صورتي که اگر بگذاريم افراد خودشان بروند فکر کنند، با توجه به تجربيات قبلي و مطالعات و جزئينگريهايي که در جامعه ميبينند ميتوانند ايدههـــــاي فراواني توليد کنند و بياورند. حالا بعد از جمع آوري ايدهها بايد دور هم نشست و بر سر آنها با هم بحث و تبادل نظر کرد نه اينکه ابتدا به ساکن بخواهند با طوفان فکري تازه ايده خلق کنند.
ناخواسته ايده دشمن را اجرا نکنيم
اما يک نکته مهم ديگر را نبايد فراموش کرد. اينکه يک مدير انتخابهايش درست باشد. يعني افرادي را براي ايدهپردازي انتخاب کند که آنها همراستا با ايدئولوژي و همفکر او باشند. البته افراد هم نبايد به مجموعههايي وارد شوند که سنخيتي با کار آنجا ندارند. به اين ترتيب اگر اين نفرات ايدههايشان را روي هم بگذارند ميتوان گفت که حتماً ايدههاي خوبي بدست ميآيد. راه ديگر براي بدست آوردن ايدههاي خوب نقد منصفانه است. اين نقد سازنده است و به پيشرفت مجموعه کمک ميکند. نقدي که همراه با نگاه مغرضانه نيست.
شايد 50 درصد ايدههاي خوب هم حاصل نقد باشند. نقدهايي سلبي و ايجابي. اما چون موضوع مد نظر ما مربوط به تشکلهاي فرهنگي مردمي است بايد حواسمان به يک موضوع باشد. اينکه چون ما در فضاي فرهنگي موجود، دشمنهايي داريم يک وقت در زمين دشمن بازي نکنيم. خيلي عجول و شتاب زده به نقدي نپردازيم که ببينيم براي دشمن بازي کرديم. اين موضوع يک مرز خيلي باريکي دارد اينکه با ايده و نقدمان به چه کسي خدمت ميکنيم. مثلاً در کار ما اشخاصي را ديدم که نگاه فراماسونري به کار دارند. واقعاً هم ممکن است توهمي نباشد اما يک ايده و نظريهاي را پرداخت و توليد ميکند که ممکن است ذهن بچههاي ما را خراب کند.
براي اين گونه افراد بايد يک مهندسي معکوس به کار برد و در جوابشان يک ايده جذاب و برعکس آنها مطرح کرد تا علاوه بر خنثي کردن آن ايده، يک راه جديد گشوده شود. به عبارتي بايد با ايده خودمان پا به عرصه بگذاريم نه اينکه با ايده دشمن ناخواسته در زمين او بازي کنيم.
زمان، ايدههای بانک ايده را از رونق میاندازد
ما در پروژه شاهزاده روم چيزي در حدود صد نفر با يکديگر کار ميکرديم. گاهي بعضي از دوستان از من ايراد ميگرفتند که چرا اينقدر دست بچهها را براي ايده پردازي باز ميگذاري؟ ايدههايي حتـــــــي در زمينه کارگرداني و مباحث فني آن که ربطي هم مثلاً به يک گرافيست نداشت. خيلي از موارد شد که به حرفشان گوش کردم. نه به اين جهت که در کار خودم ضعف داشتم. بلکه اصولاً اين را يک متد کارگرداني کردن ميدانم که کارگردان يک خرده عقبتر بايستد و اجازه بدهد که تيم قدري جلوتر بيايند و از نکات مثبت آنها استفاده کند.
بعضي وقتها کساني که بيرونتر از گود اصلي ايستادهاند و به کار نگاه ميکنند متوجه چيزهايي ميشوند که شما نميتوانيد آنها را ببينيد. پس اگر افرادي هم که در کار نبودند و بدون پيشزمينه فکري خاص، کار شما را نقد ميکنند بايد از آنها استفاده کرد چون خيلي باعث بهبود کار ميشوند. اما بايد به اين نکته هم توجه کرد که اگر ايدهها يا انتقادهايي بدست ما رسيد سعي کنيم در همان زمان به آن ترتيب اثر دهيم. چون اگر زمان بگذرد شايد ديگر کارايي اصلي خودشان را از دست داده باشند. مگر اينکه آنقدر سرعت توليد زياد باشد که ايدهها به روز مصرف شوند. البته اين هم بد نيست که ما ايدهها را در جايي مثل بانک ايده جمع آوري کنيم چيزي که ما در ايران آن را نداريم.
به نظر من اينکه يک تيم هميشه بنشينند و فقط به ايدهپردازي براي پنج سال آينده مثلاً در حوزه انيميشن بپردازند کار درستي نيست چون ممکن است مشمول گذر زمان شود و کارايي خودش را از دست بدهد. ولي اگر شما تيمي دغدغهمند داشته باشيد که کار آنها فقط فکر کردن باشد و مطابق با آن پارامترهاي اوليه مطرح شده باشد ميتوانند خيلي به کار کمک کنند چيزي که هنوز در ايران ضرورتش احساس نشده. مخصوصاً در بخش خصوصي که مشکل هميشگي کمبود بودجه را دارد. بنده خيلي وقتها ايدههايي را که مينويسم بعد از يک يا دو سال که به آنها رجوع ميکنم متوجه ميشوم که اصلاً قابل استفاده نيست چون خودم در همان يکي دو سال رشد کردم و ديگر آن ايدهها برايم اهميتي ندارند.
مجموعههای نفتی نيازی به خروجی خوب ندارند
حال بايد به اين موضوع بپردازيم که امروز اوضاع ايدهپــــــردازي در مجموعههاي فرهنگي کشور چگونه است. اما ابتدا اول بايد تفکيکي بين مجموعههاي دولتي و خصوصي داشته باشيم. منظورم از مجموعههاي دولتي آنهايي است که با پول نفت کار ميکنند و يک بودجه ثابت دارند که براي حفظ و بقاي آن مجبور نيستند محصولي را بفروشند. اين مجموعهها هيچ ضرورتي براي ايدهپردازي و ارتقاي کيفيت کارهايشان نميبينند. از خروجيها و اثرات مجموعههاي دولتي در اقتصاد و فرهنگ ميتوانيد اين را متوجه شويد.
در صورتي که در بخش خصوصي، ما قطعاً نيازمند ايدهپردازي و انجام خلاقيت در کارها هستيم. آدمي که به صورت خصوصي يک محصول را توليد ميکند قطعاً دنبال اين است که محصولش را بفروشد و توليد بيشتري داشته باشد. در نتيجه بايد بازار را پيدا کند، بازار هدفش را بشناسد. از افرادي استفاده کند که براي بازار مصرفش حرف جديد دارند. آدمهايي که خلاقاند. ايده در اين مجموعهها بايد بر اساس نياز بازار باشد. نياز بازار هم يعني پول يعني خريد بليط در سينما، يعني خريد کتاب، يعني خريد محصول و آن کسي که ميخرد خودش انتخاب ميکند. تازه محصول را با محصول خارجي مقايسه ميکند و بازار به شدت بيرحم است.
يکي از بهترين راههايي هم که براي ايدهپردازي جذب بازار در مجموعههاي خصوصي وجود دارد ايجاد يک طوفان فکري بين افراد است. واقعاً من به اين بارش فکري اعتقاد دارم. به نظرم اگر تيم درست شکل گرفته باشد و آدمها بر اساس نيازهايشان و نياز فکريشان دور هم جمع شده باشند و صرفاً اسم نباشند ميتوانند در يک کارگاه ايدهپردازي، ايده پرداخت کنند. با اين گروه و با يک ايده ساده و به وسيله طوفان فکري ميتوان به يک ايده جديد و اتفاقات عجيب رسيد.