سرویس تلنگر _ مهدی نوروزی: روند رو به رشد اسلام، حضور و نقش پررنگ مسلمانان در دنیا و همچنین زخم خوردن جریانهای ضداسلامی صهیونیستی و سلطهگران و حاکمان بر ابزار شکلدهنده افکار عمومی در جوامع غربی، سبب شده است تا کماکان شاهد حضور و توسعه جریانهای اسلامستیز به ویژه در کشورهای غربی باشیم.
در دنیای غرب امواج اسلامستیزی را تحریك میكنند، از آنها حمایت میكنند، از اهانتكنندگان به اسلام و پیامبر اعظم(ص) پشتیبانی میكنند، قرآن را آتش میزنند، نام مبارك پیغمبر را مورد اهانت قرار میدهند، كاریكاتور درست میكنند، كتاب مینویسند، در پایتختهای بزرگ اروپا علیه مسلمانها هیجانات قومی درست میكنند، اینها معنایش اسلامستیزی است.
بیبیسی که در گزارشهای خود به دنبال اسلامستیزی است، در گزارشی با عنوان «تأملی در معنا و مفهوم اسلامستیزی» به قلم حسن یوسفی اشکوری، به مسئله اسلامستیزی میپردازد و از اینکه این اصطلاح توسط مسلمانان به صورت منفی و طعنآمیز در نقد و یا نفی برخی منتقدان اسلام و بهویژه منتقدان رادیکال استفاده میشود، ابراز ناراحتی میکند.
پژوهشگر دینی وابسته به بیبیسی و از منتقدان اسلام که معتقد است اسلام به یک جنبش بازنگری نیاز دارد، از اینکه بهعنوان اسلامستیز برای خود و رسانههای اسلامستیز استفاده میشود ناراحت است و میگوید: «افرادی که خود را مخاطب این طعن مییابند، از آن آزرده میشوند و این اصطلاح را اسلامیها جعل کردهاند».
وی امیدوار است که با توجیحاتی که میآورد عنوان برازنده اسلامستیز را برای خودش و رسانههای معارض حذف کند و در نهایت به خیالش راه همدلی را بگشاید.
یوسفی اشکوری که به جرم توهین به اسلام و نفی احکام اسلامی در دادگاههای ایران محاکمه شد، میگوید اگر گفتاری و نوشتاری مطابق با معیارهای تحقیقی و پژوهشی باشد و از ادبیات مناسب و بیطرفانه استفاده میکند، منطقا نمیتواند با ستیزه و ستیزهگری سازگار و بدان متصف باشد، نتیجه تحقیق هر چه که باشد!
وی معتقد است «از جمله اموری که مرز تحقیق و ستیزه را تا حدودی مشخص میکند، ادبیات مورد استفاده محقق است. از این رو هر نقدی لزوما ستیزهگری نیست».
گفتنی است حسن یوسفی اشکوری از روحانینماهای دین فروش که در این یادداشت خود و رسانههای معارض را مصداق اسلامستیز نمیداند، چندی پیش نیز نسبت به سخنان یکی از عالمان دینی که گفته بود، برخی از بهاییان که به صورت علنا با اسلام مخالف هستند و در راستای ضدیت با اسلام و ایران با کشورهای استعماری و رژیم جعلی صهیونیستی همکاری میکنند فاقد حقوق شهروندی هستند، برافروخته شد و این سخنان را مخالف اسلام دانست و مدعی شد، وطن ایرانی و شناسنامه ایرانی مشروعیت بخش حقوق شهروندی ایرانیان است!
حسن یوسفی اشکوری
این روحانی حاضر در کنفرانس برلین معتقد است، اگر نتیجه گرفته شود که مشکل در دین اسلام است و نه در برداشت گروههای مختلف از این دین، پس باید پذیرفت که اسلام نیاز به یک پروتستانتیسم دارد؛ همان جنبشی که دین مسیحیت را از چاه قرون وسطا به قله رنسانس و دوران روشنگری کشاند.
وی با مطرح کردن این سوال که «چگونه میتوان آثار و افکار علمی و ستیزهجو را تشخیص داد و مرجع تشخیص کیست؟» سعی دارد مباحث خود را علمی جلوه دهد، تا در انتها مخاطب نسبت به نتیجه دلخواهش قانع شود و معارضین را از عنوان اسلامستیزی که بار منفی دارد و حس تنفر مسلمانان را برانگیخته میکند، تبرئه کند.
کارشناس رسانه برانداز بیبیسی در ادامه میگوید: «روشن است که هیچ مرز و معیار ثابت و قاطعی برای نشان دادن مرز ظریف اسلامستیزی و یا مطالب علمی وجود ندارد و هیچ مرجعی رسمی نیز برای این کار تأسیس نشده است».
این روحانی غرب زده و به روز شده توسط اسلام آمریکایی و انگلیسی، انگیزه محوری یک محقق در هر حوزهای را انکشاف حقیقت و روشنگری میداند که معمولا با اثباتها و نفیهای نسبی و محتاطانه همراه است، و محقق و اهل علم نباید با هیچ کس و هیچ مرام و مسلکی (البته در حوزه تحقیق و نه لزوما در قلمرو شخصی) دشمن باشد و او را با ادبیات غیرعلمی و احیانا توهینآمیز و تهمت بیازارد.
حسن یوسفی اشکوری و دخترش
اشکوری که زندگیاش در غرب را مدیون سخنان سخیفش است و هیچگاه حاضر به شرکت در مناظرههای علمی نشده است و فقط قصد دارد خوراک فکری غرب را ترویج کند گفت: در علم و تحقیق حاکمیت و محکومیت لغو و بیمعناست؛ اگر هم این دو واژه معنای محصلی داشته باشند، باید در عمل اثبات شود و مثلا عرف اهل علم بگویند فلان نظریه در فلان مناظره پیروز از میدان خارج شده و فلان نظریه شکست خورده است.
این قلم به دست به نرخ روز مدعی است نویسندهای که عنوان طعنآلود و گاه موهنی را برای کتاب و یا مقاله خود انتخاب میکند، مصداق ستیزهجویی است. اصولا غالب ردیهنویسیهای مرسوم در ایران معاصر (اعم از ردیه نویسیهایی علیه بهاییها و مارکسیستها و مسیحیان و...) جز دشمنی و نفرتافکنی و ستیزهگری چیز دیگری نیست. این در حالیست که وی تمامی مطالبش دارای عنوان و مطالب موهن بوده و مطلب طعنآلود «قرآن یک متن فراتاریخی یا زمانمند و نقدپذیر» از همین نویسنده است.
حسن یوسفی اشکوری از حامیان فتنه 88 که اکثر مطالبش همراه با دشمنی و ادبیات زشت است، همچون اینکه با گستاخی و به منظور حمایت، تبلیغ و ترویج بیحجابی میگوید: «شخص پیامبر نیز گاه کاملا لخت بوده است، مانند عریان شدن کامل وی هنگام نصب حجرالاسود در جوانی»؛ به منظور جلب توجه مخاطب میگوید: «نقادی معیارها و لوازمی دارد و از جمله نباید به عواطف شخصی و احیانا دشمنی و ادبیات موهن و زشت و غیراخلاقی آلوده شود. در علم و تحقیق رعایت «اخلاق باور» یک ضرورت است».
یوسفی اشکور و آیوا مونچاتی(همسر علی احسانی، عضو ارشد گروهک منافقین)
وی معتقد است استفاده از حرفهای شعاری و ترفندهای تبلیغاتی در عالم سیاست سکه رایج است و مردم نیز بدان عادت کرده و عملا چنین سنت سئیهای را پذیرفتهاند و در واقع آن را طبیعی و عادی میدانند، اما در علم و تحقیق چنین سنتی همچنان «سیئه» است و داستان «توهین» و نیز «توهین به مقدسات» نیز همین گونه است.
این رسانه معارض که در گزارشهای خود با بیان مطالب عوامپسند، نتیجههای نادرست میگیرد، در پایان این مطلب نتیجه گرفت: منصفانه باید گفت که گاه در استفاده از اصطلاح اسلامستیزی در محاورات عمومی افراط میشود و در واقع نباید در استعمال این عنوان در هر موردی گشاده دست بود و نباید هر نقدی (ولو رادیکال و بنیاد برانداز) را نمونه اسلامستیزی دانست. زیرا روشن است همانگونه که اسلامستیزی دیگران ما را آزرده میکند و در نهایت راه تعامل فکری و علمی و انکشاف حقیقت را میبندد، هر نوع ستیزهگری از ناحیه ما نیز دیگران را میآزارد و در نتیجه به جای «درخت دوستی»، «نهال دشمنی» مینشاند.
با این توضیحات و مطالب مطرح شده تا حدودی روشن میشود که عنوان اسلامستیزی آنقدر زشت و زننده است که حتی اسلامستیزان نیز از اینکه این صفت به آنها اتلاق شود، نگران و ناراحت هستند.